ردیف
نویسه گردانی:
RDYF
ردیف . [ رَ ] (ع مص ) پوییدن شترمرغ . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || نشستن بر یک صف . (لغت محلی شوشتر). || بشتافتن مردم . (مصادر اللغة). || سوار شدن دو کس را گویند بر شتر یا بر اسب یا بر چهارپای دیگر. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ردیف . [ رَ ] (ع ص ، اِ) نشیننده ٔ سپس سوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء). کسی که بر یک اسب پس سوار نشیند، و در لطایف نوش...
ردیف از دو پاره رده یا ردک (پهلوی ) به مانای (معنای) صف و ستون و ایو (اوستایی) به معنای یک - تک برساخته شده و رویهم رفته معنای یک رده ؛ تک رده یا یک ص...