ردیف
نویسه گردانی:
RDYF
ردیف از دو پاره رده یا ردک (پهلوی ) به مانای (معنای) صف و ستون و ایو (اوستایی) به معنای یک - تک برساخته شده و رویهم رفته معنای یک رده ؛ تک رده یا یک صف یا در یک رده بودن را میدهد.
رده با همخانواده خود راد ( به همین معنا ) در زبانهای زرمنی و اسکاندیناوی همانندی آوایی بسیار دارد.
ردیو و ردیف یک واژه و دارای معنای همرده و یک رده و در یک صف هستند و برخلاف پنداشت برخی فرهنگ نویسان کهن ردیف معری رده (ردگ) پهلوی نمی باشد [ نکته اینکه چنانچه ردیف را معرب رده یا ردگ بپنداریم بر پایه دستور تراکنش و دگردیسی واژگان هرگز ه یا گ به و یا ف دگریده (تبدیل) نمی شود]
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ردیف . [ رَ ] (ع مص ) پوییدن شترمرغ . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || نشستن بر یک صف . (لغت محلی شوشتر). || بشتافتن مردم . (مصادر اللغة). || سوا...
ردیف . [ رَ ] (ع ص ، اِ) نشیننده ٔ سپس سوار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از مهذب الاسماء). کسی که بر یک اسب پس سوار نشیند، و در لطایف نوش...