اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رزه

نویسه گردانی: RZH
رزه . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول . سکنه ٔ آن 200 تن . آب آنجا از چشمه . محصول عمده ٔ آن غلات . صنایع دستی زنان قالیبافی . ساکنان از طایفه ٔ عشایرند. قلعه ٔ رزه از آثار قدیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رضه . [ رَ ض َه ْ ](علامت اختصاری ) رمز رضی اﷲ عنه . (یادداشت مؤلف ).
رضح . [ رَ ] (ع مص ) ریزه کردن سنگ ریزه و همچنین سفال خرمارا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شکستن استه ٔ خرما و سنگ . ...
رضح . [ رَ ] (ع اِ) سفال که به وقت کوفتن برجهد و پراکنده شود. (منتهی الارب ).
رضح . [ رُ ] (ع اِ) اسم است ترضّح را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریزریزه ٔ سفال خرما. (ناظم الاطباء). سفال خرمای شکسته و ریزه شده . (ناظم ا...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.