رزه
نویسه گردانی:
RZH
رزه . [ رَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طبس مسینای بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 210 تن . آب آنجا از قنات . محصول عمده ٔ آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رضه . [ رَ ض َه ْ ](علامت اختصاری ) رمز رضی اﷲ عنه . (یادداشت مؤلف ).
رضح . [ رَ ] (ع مص ) ریزه کردن سنگ ریزه و همچنین سفال خرمارا. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شکستن استه ٔ خرما و سنگ . ...
رضح . [ رَ ] (ع اِ) سفال که به وقت کوفتن برجهد و پراکنده شود. (منتهی الارب ).
رضح . [ رُ ] (ع اِ) اسم است ترضّح را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریزریزه ٔ سفال خرما. (ناظم الاطباء). سفال خرمای شکسته و ریزه شده . (ناظم ا...