گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رسته شدن نویسه گردانی: RSTH ŠDN رسته شدن . [ رُ ت َ / ت ِ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ۞ رستن . روییدن . سر زدن . برآمدن . (یادداشت مؤلف ) : زمین سربه سرکشته و خسته شدو یا لاله و زعفران رسته شد. فردوسی .وای فردا که شود رسته ز گلزار تو خار. سوزنی .و رجوع به رُستَه و رُستن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی رسته شدن رسته شدن . [ رَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ۞ آزاد شدن . رها شدن . رهایی یافتن . رستگار شدن .خلاص یافتن . رها گشتن . (یادداشت مؤلف ) : ناهید... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود