اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رشوة

نویسه گردانی: RŠW
رشوة. [ رِش ْ وَ ] (ع اِ) رُشْوة. رَشْوَة. (کشاف زمخشری ). پاره و رشوة ج ، رشی ً [ رُ شَن ]، رِشَی ً، رِشَوات ، رِشْوات . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آنچه برای باطل نمودن حق یا حق نمودن باطل داده شود. (ازتعریفات جرجانی ) (از المنجد) (از اقرب الموارد). و در حدیث است : لعن اﷲ الراشی و المرتشی و الرائش ؛ یعنی دهنده و گیرنده و سعی کننده را میان آنها. (منتهی الارب ). رشوه دادن . (دهار). || مزد. ج ، رِشی ̍، رُشی ̍، رِشَوات ، رِشْوات . (ناظم الاطباء). || آنچه برای تملق داده شود. ج ، رشی ً [ رِ شَن ْ ]، گویند: «الرشی رشاء النجاح ». (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
رشوه گرفتن . [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رشوت گرفتن . پاره گرفتن . ارتشاء. (یادداشت مؤلف ). رجوع به رشوت گرفتن شود.
رشوه خواره . [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ خوا / خا رَ / رِ ] (ص مرکب ) رشوه خوار. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رشوه خوار شود.
رشوه خواری . [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ خوا / خا ] (حامص مرکب ) عمل رشوه خوار. رشوت خواری . ارتشاء. (یادداشت مؤلف ). عمل رشوه خوار. رشوه گیری . رشوه...
رشوه دادن . [ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ دَ ] (مص مرکب ) رشوت دادن . پاره دادن . (یادداشت مؤلف ) : هرچه اندوختم این طایفه را رشوه دهم بوکه در را...
رشوه خوردن .[ رِش ْ / رُش ْ وَ / وِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب )رشوت خوردن . رشوت گرفتن . پاره گرفتن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رشوت خوردن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.