رعظ
نویسه گردانی:
RʽẒ
رعظ. [ رَ ع َ ] (ع مص ) شکستن رعظ تیر را. (ناظم الاطباء). شکستن سوراخ تیر که پیکان در وی کنند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
راز پوشیدن . [ دَ ] (مص مرکب ) نهان داشتن راز. مخفی کردن راز. پوشیدن سرّ : زن که در عقل با کمال بودراز پوشیدنش محال بود. امیرخسرو.چون بپوش...
راز گشاینده . [ گ ُ ی َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آشکارکننده ٔ راز : رفت یکی پیش ملک صبحگاه راز گشاینده تر از صبح و ماه .نظامی .
راز و نیاز کردن . [ زُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرّ وحاجت و خواهش خود را با محبوب درمیان نهادن . (از فرهنگ نظام ). || خواهشگری نمودن ؛ راز و نیازک...
افشای راز کردن . [ اِ ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راز کس آشکارا کردن . طنبور از غلاف بیرون آوردن و بیرون کردن . طنبور از جوال بیرون کردن . زنار ا...
بر روز افتادن راز. [ ب َاُ دَ ن ِ ] (مص مرکب ) بر روی روز افتادن راز. کنایه از بسیار ظاهر و آشکار شدن . (آنندراج ) : گرچه این گریه ٔ خونی بشب ...
***راز تازش اعراب به ایران در زمان عمر*** آن چه اعراب در گام نخست از ایرانیان خواستند، این که به آنان اجازه داده شود تا هم بتوانند در بازارهای ایران د...