راز بزرگ تاختن اعراب به ایران
نویسه گردانی:
RʼZ BZRG TAḴTN ʼʽRʼB BH ʼYRʼN
***راز تازش اعراب به ایران در زمان عمر*** آن چه اعراب در گام نخست از ایرانیان خواستند، این که به آنان اجازه داده شود تا هم بتوانند در بازارهای ایران دادوستد کنند و هم از راه ایران بتوانند به چین بروند و به بازارهای آسیا دست یابند. آنان بازارهای ایران
را می خواستند و دنبال اشغال ایران نبودند؛ این موضوع را فردوسی در جلد هفتم شاهنامه نوشته است: *** از ایشان فرستاده آمد به من** سخن رفت هر گونه بر انجمن*** که از قادسى تا لب رودبار** زمین را به بخشیم با شهریار*** وزآن سو یکى برگشاییم راه** به شهرى کجا هست بازارگاه***
بدان تا خریم و فروشیم چیز** ازین پس فزونى نجوییم نیز*** آنان گفتند مالیات های خوبی به شاه ساسانی خواهند داد:*** پذیریم ما ساو و باژ گران** نجوییم دیهیم کنداوران (تاج پهلوانان)*** ساو= زری که شاهان نیرومند از شاهان ضعیف ستانند. (دهخدا) ***باژ= باج ما هم باج
به فرمانروایان محلی می دهیم و هم مالیات گران به شاه ایران و دنبال جایگاه فرماندهان سپاه ایران هم نیستیم. یعنی به رستم فرخزاد فرمانده سپاه ایران گفتند که ما به دنبال به چنگ آوردن جایگاه تو نیستیم.*** شهنشاه را نیز فرمان بریم** گر از ما بخواهد گروگان بریم***
آنان گفتند اگر شاه ایران گروگان هم از آنان بخواهد، خواهند داد: ***چنین است گفتار و کردار نیست** جز از گردش کژ پرگار نیست*** به آن چه گوییم، عمل خواهیم کرد و جز این نیست. ***برین نیز جنگى بود هر زمان** که کشته شود صد هژبر دمان*** بزرگان که با من به جنگ اندرند**
به گفتار ایشان همى ننگرند*** ولی فرمانده سپاه ایران چون سیاستمدار نبود، منظور آنان را نفهمید و به سخنان آنان توجهی نکرد و باعث شد اعراب به جنگ متوسل شوند و ایران را بگیرند و ...
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.