گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رعی نویسه گردانی: RʽY رعی . [ رِ ع ْی ْ ] (ع اِ) علف و گیاه . ج ، اَرعاء. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گیاهان که ستوران می خورند. (غیاث اللغات از منتخب اللغات و لطائف ) (آنندراج ) ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی جهاندار هوشنگ با رای و داد این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۱ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود