رعیت داری
نویسه گردانی:
RʽYT DʼRY
رعیت داری . [ رَ عی ی َ ](حامص مرکب ) عمل رعیت دار. || نگهبانی رعیت . حفظ رعیت . || حکومت و ضبط و ربط تدبیر در حکومت . (ناظم الاطباء). سیاست . (یادداشت مؤلف ).
- رعیت داری کردن ؛ سیاست کردن و حراست کردن زیردستان را. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
رعیتداری ، سرفداری یا سرواژ(به فرانسوی: Servage) به موقعیت اجتماعی-اقتصادی روستاییان ناآزاد در نظام فئودالیته اشارهدارد. رعیتداری چهرهٔ نرمشدهٔ ب...