رغم
نویسه گردانی:
RḠM
رغم . [ رَ ] (ع مص ) یا رُغم یا رِغم . کراهت داشتن چیزی را. (ناظم الاطباء). مکروه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || به کره و ناپسندی حقیر و خوار گردیدن : رغم انفی لله رغماً. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به خاک رسیدن بینی و مقهور شدن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || قادر بر انتصاف نشدن کسی . (ناظم الاطباء). || خاک آلود شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). به خاک مالیده شدن . به خاک آلوده شدن . (یادداشت مؤلف ). || نگاه داشتن فروشدن آفتاب . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادراللغه ٔ زوزنی ). || پوست از درخت بازکردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خوار و ذلیل گردیدن . (ناظم الاطباء). خوار شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برغم کسی کار کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کینه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
رغم . [ رَ ] (ع اِمص ) سختی . || ناپسندی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). کراهت . (ناظم الاطباء). || خاک آلودگی . (ناظم الاطباء) (آ...
رغم . [ رُ ] (ع اِمص ) یا رَغم یا رِغم . کراهت و ناپسندی . (ناظم الاطباء). رجوع به رَغم شود.
رغم . [ رِ] (ع اِ) رُغم یا رَغم . رجوع به رَغم و رِغم شود.
رغم . [ رُ ] (ع مص ) یا رِغم ، مصدر به معنی رَغم . (ناظم الاطباء). رجوع به رَغم در پنج معنی اول مصدری شود.
رغم . [ رَ غ َ ] (ع مص ) یا رَغم . مصدر به معنی رَغم . (ناظم الاطباء). رجوع به رَغم در دو معنی اخیر مصدری شود. || به خاک آلودن بینی . (ن...
رغم . [رَ ] (ع اِ) پوست . (ناظم الاطباء). ظرف . مقابل خالص .خیک روغن که آن را بیرون کرده باشند: این خیک رغم دررفته پانزده من روغن خالص...
ام رغم . [ اُم ْ م ِ رِ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (از المرصع).
علی رغم . [ ع َ لا رَ م ِ ] (حرف اضافه ٔ مرکب ) بر خلاف میل و خواهش . (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). به ناخواست . به ناخواه . بررغم . نه بر می...
رقم /raqam/ ۱. (ریاضی) هریک از علاماتی که برای نمایاندن اعداد به کار میرود، مانند ارقام فارسی و عربی (۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، و ۱۰) و ارقام لاتینی...