رغم
نویسه گردانی:
RḠM
رغم . [ رَ ] (ع مص ) یا رُغم یا رِغم . کراهت داشتن چیزی را. (ناظم الاطباء). مکروه داشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || به کره و ناپسندی حقیر و خوار گردیدن : رغم انفی لله رغماً. (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). به خاک رسیدن بینی و مقهور شدن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). || قادر بر انتصاف نشدن کسی . (ناظم الاطباء). || خاک آلود شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). به خاک مالیده شدن . به خاک آلوده شدن . (یادداشت مؤلف ). || نگاه داشتن فروشدن آفتاب . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادراللغه ٔ زوزنی ). || پوست از درخت بازکردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || خوار و ذلیل گردیدن . (ناظم الاطباء). خوار شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || برغم کسی کار کردن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کینه گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رقم . [ رَ ] (ع اِ) نوعی از نگار خطدار یا نوعی از دیبا یا از چادرها. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). قسمی مخطط از وشی یا خز یا ...
رقم . [ رَ ] (ع مص ) نوشتن . (از اقرب الموارد). نبشتن . (منتهی الارب ) (دهار) (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || و منه قولهم : هو یرقم ا...
رقم . [ رَ ق َ ] (از ع ، مص ) ۞ تحریر. (ناظم الاطباء). نوشتن است بر چیزی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). نوشتن . (ترجمان جرج...
رقم . [ رَ ق َ ] (ع اِ) یا رَقِم . بلا و سختی . (ناظم الاطباء). سختی و بلا. (از منتهی الارب ). سختی . (مهذب الاسماء). || روزی است از روزهای ...
رقم . [ رَ ق َ ] (اِخ ) موضعی در مدینه ٔ طیبه . و منه : سهام الرقمیات . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
رقم . [ رَ ق ِ ] (ع اِ) رَقَم . (ناظم الاطباء). سختی و بلا. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). رجوع به رَقَم در همه ٔ معانی شود.- ب...
رقم کش . [ رَ ق َ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) نویسنده و محرر. (آنندراج ). نشان کننده ٔ حروف و علامات و رسم کننده ٔ خطوط. (ناظم الاطباء) : بسوی کاتب ...
رقم زن . [ رَ ق َ زَ ] (نف مرکب ) نویسنده . کاتب . محرر. (فرهنگ فارسی معین ). نویسنده و محرر. (آنندراج ). || نقاش . رسام . (فرهنگ فارسی معین )...
چه رقم [چه رَ قَ م ] چه قِسم . چه نمونه . چگونه . مثل چه رقم رفتی . چه رقم آمدی ، بیشتر در افغانستان و تاجیکستان استفاده می شود.
جای نیشگون تو در ...
رقم زنی . [ رَ ق َ زَ ] (حامص مرکب ) عمل و شغل رقم زن . نویسندگی . کتابت . || نقاشی . رسامی . (فرهنگ فارسی معین ).