اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روح

نویسه گردانی: RWḤ
روح . (اِخ ) ۞ ابن حاتم بن قبیصةبن مهلب ازدی . از امرا و نیکوکاران و حاجب منصورعباسی بود. مهدی بن منصور او را ولایت سند داد و سپس او را به بصره و پس از آن به کوفه منتقل کرد. در زمان هارون الرشید به حکومت فلسطین گماشته شد و بعد معزول گردید و به بغداد رفت و آنگاه که برادرش یزیدبن حاتم امیر افریقیه درگذشت وی بجای او به حکومت قیروان منصوب شد (171 هَ .ق .) و هم بدانجا درگذشت . وی به علم و شجاعت و دوراندیشی موصوف بود. (از اعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 63). و رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 406 و اعلام المنجد و فتوح البلدان بلاذری و البیان و التبیین ج 2 ص 195 و عیون الاخبار (فهرست ) و ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 314 و العقد الفرید ج 1 ص 56 و ج 2 ص 44 و 243 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
روه . [ رَ ] (ع مص ) جنبیدن آب بر روی زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
روه . (اِ) سیرت نیک و پارسایی و روهبان مرکب از این است . (از ناظم الاطباء) (برهان ) (آنندراج ).
روه . (اِخ ) نام کوهی است در توابع کابل . (برهان ) (آنندراج ).
رووه . [ وَ / وِ ] (اِ) ۞ رووه ٔ یک کفش ؛ مقابل تخت و زیره . (یادداشت مؤلف ).
شکم روه . [ش ِ ک َ رَ وَ / رُ وِ ] (اِ مرکب ) شکم رو. شکم روش . اسهال . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
کارلس روه . (اِخ ) ۞ درآلمانی «کارلسرو». شهری از کشور آلمان ، کرسی ناحیه ٔ«باد» پائین جنگل سیاه ۞ . دارای 252900 سکنه . (از دایرةالمعارف کی...
بیرون روه . [ رون ْ رُ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) اسهال . شکم روش . تردد. اختلاف . (یادداشت مؤلف ). پیچاک شکم . و رجوع به اسهال شود.
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.