اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رود

نویسه گردانی: RWD
رود. (ص ) لوت . عریان . روت . لخت . (یادداشت مؤلف ) :
گر باغ بماند ساده بی گل
ور شاخ بماند رود بی بر
ملک ملک ارسلان جهان را
چون باغ بهشت کرد یکسر.

مسعودسعد.


|| مرغ و گوسفندی که پر و موی او را تمام کنده باشند و بروغن بریان کرده باشند. (برهان قاطع). مرغ که بآب گرم پر و موی از او دور کنند. (آنندراج ). مرغ یا گوسپند کشته که پر وموی آنها را کنده باشند. (ناظم الاطباء). امروز اروت = آرید= آورود گویند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به اروت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه
لنگه رود. [ ل ِ گ َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه قم و کاشان در میان زنگنه آباد و شورآب در 170500 گزی تهران . رجوع به لنگرود شود.
لیته رود. [ ت ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اشکور پائین بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع در 56هزارگزی جنوب رودسر و بیست هزارگزی جنوب خاوری سی پل ...
لیسه رود. [ س ِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان واقع در 7هزارگزی جنوب لنگرود و چهارهزارگزی جنوب شوسه ٔ لنگرود به ل...
گیوه رود. [ گی وَ ] (اِخ ) جزء محالات بانه است در 44فرسنگی شمال غربی سنندج . (جغرافی غرب ایران ص 72).
لاله رود. [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام دیگر «نورود» و آن رودی است میان رشت و لاهیجان . (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 16).
لاله رود. [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) از نواحی لارجان مازندران . و بدانجا ابوجعفر حسن بن ابوالحسین بدست ماکان کاکی کشته شد. (حبیب السیر ج 1 ص 345).
حَبله‌رود رودی به طول ۲۴۰ کیلومتر در حوضه آبریز کویر مرکزی است که از ارتفاع حدود ۲۸۰۰ متری دامنه رشته کوه‌های البرز و شاه محمد قله و هما در شمال شرقی ...
سیاه رود. (نام درست "سارو" )، رودخانه‌ای است که از چشمه‌سارهای دامنه‌های جنوبی کوه البرز و از ناحیه‌های گٔل‌افشان و سید ابوصالح سرچشمه میگیرد و از کنا...
زاد و رود. [ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اولاد و فرزندان . (فرهنگ رازی ). زاد و ذریات . زه و زاد. رجوع به زاد شود.
زرینه رود. [ زَرْ ری ن َ / ن ِ ] ((اِخ ) آن را سابقاً «جغتوچای » می نامیدند و قریب 240 هزار گز طول دارد و ازکوههای چهل چشمه و کردستان سرچشمه م...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
علی محمد عالیقدر
۱۳۹۰/۰۱/۱۵ Iran
0
0

در کتاب حدودالعالم، رود به معنی مس آمده است: سردن شهری است اندر میان دو رود نهاده؛ جایی آبادان و خرم؛ اندر کوه وی معدن رود است. (ص 136) اینک توصیف این شهر از معجم البلدان: ولایتی است بین فارس و خوزستان از اعمال فارس، در آن جا معدن مس پیدا می شود که به شهرها و ولایات دیگر برده می شود.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.