رود
نویسه گردانی:
RWD
رود. (ع مص ) به جنبش درآمدن و نسیم وار وزیدن باد. (از معجم متن اللغة). رَود. رَوَدان .(معجم متن اللغة). رجوع به رَود و رودان شود. || (حامص ) آهستگی و نرمی ، و گویند: امش علی رود؛ یعنی آهسته خرام . و تصغیر آن رُوَید است . (منتهی الارب ). امش علی رود؛ آهسته برو. (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۵ ثانیه
گله ده رود. [ گ َ ل َ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز که در 20هزارگزی سراسکند و 22هزارگزی راه شوسه ٔ تبریزبه میانه واقع ...
چپه که رود. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از شعبات تالارب [ کذا ] که اصل رودخانه از میان بلوک بهمیز و گل خوران میگذرد» (از مر...
چپه که رود. [ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «نام قریه ای از قرای مازندران است که در ساحل «چپه که رود» (یکی از شعبات تالاراب ) واقع ش...
چرمانه رود. [ ] (اِخ ) نام محلی است . مؤلف مرآت البلدان بنقل از تاریخ رشیدی مینویسد: «در سنه ٔ 693 هَ .ق . غازان خان بعد از آنکه قتلغشاه ...
خرمابه رود. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) نام نقطه ای بوده بین بسطام و گرگان : رایات همایون بجانب دامغان و بسطام حرکت فرمودند و در بسطام امیر قتلغش...
خورتاب رود. [ خُرْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان لاویج بخش نور شهرستان آمل ، واقع در 24هزارگزی جنوب باختری سولده . این ده کوهستانی و سردسیر ...
ارومیه رود. [ اُ می ی َ ] (اِخ ) رودی است که از کوه کون کبوتر (بارتفاع 3271 گز) سرچشمه گیرد و از بردسیر گذشته بنام شهری روداز شهر ارومیه گ...
افرینه رود. [ اَ ن َ ] (اِخ ) رودخانه ایست در ناحیه ٔ لرستان در کنار قلعه ٔ نصیر که محل سکونت قسمتی ازطایفه ٔ جودکی است . (از جغرافیای غرب ای...
استانک رود. [ اَ ن َ ] (اِخ ) یکی از نواحی رانوس رستاق کجور. (سفرنامه ٔمازندران و استراباد رابینو ص 109 بخش انگلیسی ).
دنباله رود. [ دُم ْ ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز است . این دهستان در قسمت جنوب باختری ایذه و در کوهستان واقع...