گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رود آب نویسه گردانی: RWD ʼAB رود آب . [ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رودخانه رودکده . رجوع به رود و رودخانه شود : چنین گفت با لشکر افراسیاب که چون من گذر یابم از رود آب . فردوسی .به هومان بفرمود کاندر شتاب عنان را بکش تا لب رود آب .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه واژه معنی رودآب رودآب . (ص مرکب ) صفتی است شهر و ده و مزرعه را که با آب رود مشروب شود نه قنات و چاه : سنگویه ٔ بلوچستان سه رشته قنات و شش مزرعه ٔ رود... رودآب رودآب . (اِخ ) یکی از دهستانهای ششگانه ٔ بخش فهرج شهرستان بم است . این دهستان در باختر فهرج واقع است و حدود آن به شرح زیر است : از طرف شم... جان روداب جان روداب . (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان کنگان بخش بافت شهرستان سیرجان . در 12 هزارگزی شمال بافت سر راه فرعی بافت قلعه ٔ عسکر واقع و دار... رودآب امجز رودآب امجز. [ ب ِ اَ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان امجز بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 45هزارگزی خاورمسکون و سر راه مسکون به کروک .... قلعه نو رودآب قلعه نو رودآب . [ ق َ ع َ ن ُ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در 32هزارگزی باختر ششتمد و 6هزارگزی جنوب کالشور.... رودآب گاوکان رودآب گاوکان . [ ب ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان گاوکان بخش جبال از شهرستان جیرفت واقع در 90هزارگزی جنوب شرقی مسکون و 12هزارگزی شمال... باغ کوه با رودآب باغ کوه با رودآب . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاشهر نهاوند که در 6 هزارگزی خاور شهر نهاوند واقع است و 15 تن سکنه دارد. این قریه جمشید... خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است حاضر نبود خار رود پای برادر چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور پروانه صفت بر جگر خود زند آذر === عنوان خود را اینجا وارد کنید... آذر نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود