روز
نویسه گردانی:
RWZ
روز. [ رَ ] (ع مص ) آزمودن . (تاج المصادر بیهقی ). آزمودن کسی را و آزمودن آنچه نزد اوست . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب )(از ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سنجیدن سنگی را برای دانستن وزن آن . (از اقرب الموارد). || سنجیدن و آزمودن دینار را برای دانستن اندازه ٔ آن . (از اقرب الموارد). || برپای داشتن مرد ضیاع خود را و اصلاح کردن آن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). برپای داشتن و بر حرفت خود بودن و اصلاح کردن . (آنندراج ). || خواستن و طلب کردن چیزی را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
سیه روز. [ ی َه ْ ] (ص مرکب ) بدبخت . بی طالع. محروم . (ناظم الاطباء) : چنین پنداشت فرهاد سیه روزکه او را بود خواهد نیک آن روز. نظامی .مجنون ز...
نیک روز. (ص مرکب ) سعید. سعادتمند. خوشبخت . نیک اختر : جهاندار نیک اختر نیک روزشما را سپرد آن زمان نیمروز. فردوسی .دگر آتش ز جام می فروزان نشاط ...
بابِ روز. مطابق سلیقهٌ روز مردم. مورد پسند عموم در زمان حال. امروزی و عامّه پسند.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فرخ روز. [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) نام پرده ای است از موسیقی و صوتی از مصنفات باربد و به قول شیخ نظامی نام لحن بیست وهفتم از سی لحن باربد. (ب...
ماخ روز.(اِخ ) بازاری بوده است در بخارا. نرشخی در تاریخ بخارا آورده که به بخارا بازاری بوده است که آن را بازار ماخ روز خوانده اند. سالی ...
ماه روز. (اِ مرکب ) تاریخ ۞ . سال و مه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مخفف آن «مه روز» لغةً به معنی حساب روز و ماه و توسعاً حساب سال . (...
روز دگر. [ زِ دِ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به روز دیگر شود.
روز سان . [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز عرض . روزی که سپاه سان میدهد. رجوع به سان دادن شود.
روز شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) دمیدن صبح . روشن شدن صبحگاه : می نپنداشتم که روز شودتا بدیدم سحر که پایان داشت . سعدی .سخت بذوق میدهد باد ز...