اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روز شدن

نویسه گردانی: RWZ ŠDN
روز شدن . [ ش ُ دَ ](مص مرکب ) دمیدن صبح . روشن شدن صبحگاه :
می نپنداشتم که روز شود
تا بدیدم سحر که پایان داشت .

سعدی .


سخت بذوق میدهد باد ز بوستان نشان
صبح دمید و روز شد خیز و چراغ وانشان .

سعدی .


نمیدانم آن شب که چون روز شد
کسی بازداند که باهوش بود.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
روز دیر شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ضایع و تباه شدن روز. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.