اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روس

نویسه گردانی: RWS
روس . [ رَ ] (ع مص ) بسیار خوردن .(از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). || خرامیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (برهان قاطع). رفتار بطور خرامان . (ناظم الاطباء). || گذر. (ناظم الاطباء). گذشتن . (برهان قاطع). سبقت گرفتن . (برهان قاطع). || برداشتن و بردن سیل خس و خاشاک را. (از اقرب الموارد). || نیکو گردانیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
روص . [ رَ ] (ع مص ) عاقل گردیدن بعد سفاهت و نادانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
رؤوس الجبال به معنای (قله‌های کوه‌ها)، به نقطه‌ای از بلندترین قله‌های رشته‌کوه حجر که در شبه جزیره مسندم واقع شده‌است اطلاق می‌شود . وجه تسمیه منطقهٔ ...
روث افگندن . [ رَ / رُو اَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) روث انداختن . سرگین افگندن : یک شب مردی ستوری داشت ستور را دید که در راه روث افگند. (تذکر...
روث انداختن . [ رَ / رُو اَ ت َ ] (مص مرکب ) سرگین انداختن . روث افگندن : نقل است که تا بشر زنده بود هرگز در بغداد هیچ ستور روث نینداخته ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.