اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روض

نویسه گردانی: RWḌ
روض . [ رَ ] (ع مص ) رام کردن ستور. (دهار). نرم و رام کردن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
شب اندر روز. [ ش َ اَ دَ ] (اِ مرکب ) روز و شب . بیست و چهار ساعت شبانه روز. شب و روز در یکدیگر فرورفته . || کنایه از روشنایی و تاریکی باشد. ...
مشهد گنج روز. [ م َ هََ دِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهات بارفروش است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرابادرابینو ص 159). در جغرافیای سیاسی کیهان ص...
روز بد ندیده . [ زِ ب َن َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کسی که روز بد ندیده باشد.
روز بازخواست . [ زِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : ترسم که صرفه ای نبر...
پراکنده روز. [ پ َ ک َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) شوربخت . بدبخت : پس از گریه مرد پراکنده روزبخندید کای مامک دلفروز.سعدی .
امروزین روز. [ اِ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) باب روز. مد روز. (فرهنگ فارسی معین ). || در زمان حاضر. عصر کنونی : دولت تازه ملک دارد امروزین روزد...
روز گذرانیدن . [ گ ُ ذَ دَ ] (مص مرکب ) دفعالوقت کردن . (از آنندراج ). وقت گذراندن : امید هیچکس به قیامت نمانده است از بس که روزمیگذراند بها...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
شهری بزرگ است و آبادان و با نعمت و مردم بسیار؛ و جای بازرگانان؛ و از وی زعفران بسیار خیزد و پنیر که به همه¬ی جهان ببرند. (حدودالعالم ص141)
روز نام و ننگ . [ زِ م ُ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز ننگ و نام . روز جنگ و جدال . (از آنندراج ). بمجاز، روز نبرد و پیکار : بشکند بانگش دل ...
« قبلی ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ صفحه ۱۵ از ۱۷ ۱۶ ۱۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.