اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روغنی

نویسه گردانی: RWḠNY
روغنی .[ رَ / رُو غ ] (اِخ ) دهی از دهستان چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 589 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه . راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
روغنی . [ رَ / رُو غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به روغن . (ناظم الاطباء). || عصار و روغن فروش . (آنندراج ) (انجمن آرا) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی ...
روغنی . [ رَ / رُو غ َ ] (اِخ ) از ملازمان اکبر شاه هند و متوفای سال 980 هَ . ق . ۞ و شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود. دوبیت زیر از ...
تهی روغنی . [ ت َ/ ت ِ / ت ُ رَ / رُو غ َ ] (حامص مرکب ) بی روغنی . فقدان روغن در چراغ . ته کشیدگی روغن در چراغ : مدار از تهی روغنی دل به داغ...
چشمه روغنی . [ چ َ م َ رَ / رُوغ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رودزرد بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز که در 24 هزارگزی باختر باغ ملک و4 هزارگ...
چشمه روغنی . [ چ َ م َ رَ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پایین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد که در 35 هزارگزی شمال خاوری فریمان واقع است ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.