روغنی . [ رَ
/ رُو غ َ ] (اِخ ) از ملازمان اکبر شاه هند و متوفای سال
980 هَ . ق .
۞ و شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود. دوبیت زیر از اوست :
از جفای او نمی نالم که می ترسم رقیب
داند از تأثیر فریادم که از بیداد کیست .
بود چون اخگری در خاک راه او دل گرمم
که بردارد به بازی طفل و از دست افکند زودش .
(از آتشکده ٔ آذر چ شهیدی ص
165) (از فرهنگ سخنوران ).
و رجوع به فرهنگ سخنوران و مآخذ مندرج در آن شود.