روه
نویسه گردانی:
RWH
روه . (اِخ ) نام کوهی است در توابع کابل . (برهان ) (آنندراج ).
واژه های همانند
۱۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
روح الحیوانی . [ حُل ْ ح َ ی َ نی ی ](ع اِ مرکب ) رجوع به روح حیوانی و «روح » و حکمت اشراق ص 206 و 207 و 268 و 283 و تعریفات جرجانی شود.
روح الانسانی . [ حُل ْ اِ نی ی ] (ع اِ مرکب ) رجوع به روح انسانی و تعریفات جرجانی شود.
روح الامین خان . [ حُل ْ اَ ] (اِخ ) رجوع به روح بلگرامی شود.
قبض روح کردن . [ ق َ ض ِک َ دَ ] (مص مرکب ) جان ستدن . گرفتن جان . میراندن .
تجدید روح القدس . [ ت َ دِ حُل ْ ق ُ دُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تولد نو؛ اصطلاحی است مسیحیان را. رجوع به تجدید (معاد) شود.
امامزاده روح الله (ع) از نوادگان امام حسن مجتبی (ع) می باشد که مقبره مطهر ایشان در ضلع جنوبی میدان امام خمینی (ره) تهران (ابتدای خیابان باب همایون) به...
احضار روح (به انگلیسی: Séance) تلاشی برای برقراری ارتباط با ارواح است. کلمه séance از کلمه فرانسوی "جلسه"، از seoir فرانسه قدیم، "نشستن...