اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رویت

نویسه گردانی: RWYT
رویت . [ رَ وی ی َ ] (ع اِ) رویة. عبارت از معرفت است بعد از فکر و تدبر زیاد و بالجمله معرفتی را که منشاء آن فکر و تأمل زیاد است رویت گویند. (از فرهنگ علوم عقلی سجادی از اسفار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رؤیت . [ رُءْ ی َ ] (ع اِمص ) رؤیة. دیدار. زنشت . (ناظم الاطباء). دیدار. دیدن . (یادداشت مؤلف ). دیدن به چشم و این متعدی به یک مفعول است...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، اینهاست: دیدنی (دری) بزیسی bezisi (سغدی: بذیس beżis با پسوند ی)***فانکو آدینات 09163657861
اهل رؤیت . [ اَ ل ِ رُ ءْ ی َ ] (اِخ ) عموم فرقی که بدیدار حق تعالی در دنیا یا آخرت معتقد بوده اند. (خاندان نوبختی ص 251).
خوش رؤیت . [خوَش ْ / خُش ْ رُءْ ی َ ] (ص مرکب ) خوش دیدار. آنکه دیدار او شگون دارد. مقابل بدرؤیت . مقابل نحس دیدار.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.