روی در روی
نویسه گردانی:
RWY DR RWY
روی در روی . [ دَ ] (ق مرکب ) روبرو. مقابل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روبرو شود.
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
روی در. [ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای ششگانه بخش بستک شهرستان لار. حدود از شمال به دهستان درزوسایبان ، از شمال خاوری به شهرستان سیرج...
روی در. [ دَ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان روی در بخش بستک شهرستان لار. سکنه ٔ آن 1116 تن و آب آن از چشمه و محصول عمده ٔ آنجا غلات و خرما است . ...
روی در دیوار. [ دَ دی ] (اِ مرکب ) غیبت و رحلت . (ناظم الاطباء) (از استنگاس ).
ورودvorud معنی ۱. به جایی درآمدن؛ داخل شدن. ۲. شروع شدن. ۳. [قدیمی] به آبشخور وارد شدن. مترادف دخول، رسید، مدخل، وصول برابر پارسی اندررفت، راهیابی، در...