ریع
نویسه گردانی:
RYʽ
ریع. [ رَ / ری ] (ع ص ، اِ) زمین بلند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جای بلند. (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54). بالاواره . بالا. (مهذب الاسماء). || هر راه گشاده ٔ میان دو کوه یا هر راه که باشد یاراه گشاده در کوه . || کوه بلند. || آب راهه ٔ وادی از جای بلند. ج ، ریاع . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رئاء. [رِ ] (ع اِ) ریا. رجوع به ریا در همه ٔ معانی شود.
بی ریا. [ ] (ص مرکب ) (از: بی + ریا) مخلص و راستباز و صادق . (آنندراج ). صادق . مخلص . راست و باصداقت .(ناظم الاطباء). بدون تظاهر و خودنمائی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
دره ریا. [ دَرْ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع در 45هزارگزی شمال خاوری ایذه . آب آن از چشمه و راه آن ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.