ریگ
نویسه گردانی:
RYG
ریگ . (اِخ ) بندری است در جنوب ایران ، در ساحل خلیج فارس و شمال بندر بوشهر. (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
ریگ ودا. [ وِ ] (اِخ ) جزو اول از چهار جزو «ودا» کتاب مقدس برهمنان ، قدیمترین اثر ادبی هندی به زبان سنسکریت است . (یادداشت مؤلف ). وداس مجم...
مرده ریگ . [ م ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) میراث . آنچه از مرده باز ماند. باز مانده . وامانده . تراث . ارثیه . ترکه . متروکات . مرده ری : گنج زری که ...
بندر ریگ . [ ب َ دَ رِ ] (اِخ ) بندر و قصبه ٔ مرکزی دهستان حیات داوداست که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است . و 2642 تن سکنه دارد. (از فر...
ریگ آباد. (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان جیرفت . 126 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هلیل و محصول عمده ٔ آنجا غلات است . (از فرهنگ جغراف...
ریگ چشمه . [ چ ِ م َ / م ِ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان ساری . 195 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ تجن و چشمه و محصول عمده ٔ آنجابرنج...
ریگ پشته . [ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) تپه وتوده ٔ ریگ . || کوه ریگ . (ناظم الاطباء).
ریگ توده . [ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) تپه و پشته ٔ ریگ . (ناظم الاطباء). توده ٔ ریگ . ریگ پشته . (یادداشت مؤلف ).
ریگ شویی . (حامص مرکب ) خاک شویی . خاک شوری . خاک بیزی . شستن ریگ زرگری . (آنندراج ). شستن ریگ تا خرده ٔ زر و نقره از آن حاصل کنند. (از غیاث ...
ریگ موری . (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل .916 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول عمده ٔ آنجا غلات و لبنیات و صنایع...
ریگ زاده . [ دَ /دِ ] (اِ مرکب ) سقنقور. (ناظم الاطباء). ماهی سقنقور. (فرهنگ جهانگیری ). جانوری ذوحیاتین شبیه سوسمار. (از یادداشت مؤلف ). ماهی...