گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ریو نویسه گردانی: RYW ریو. [ ی ُ ] (اِخ ) ۞ دکتر ریو، خاورشناس نامی انگلیسی و مؤلف کتابهای چندی است از آن جمله است : فهرست نسخ خطی موزه ٔ بریتانیا. رجوع به سبک شناسی ج 3 ص 199 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 161 و فهرست از سعدی تا جامی و فهرست تتمه ٔ صوان الحکمة شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی ریو ریو. [ وْ ] (اِ) فریب . مکر.تزویر. دغا. ریا. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از شرفنامه ٔ منیری ). مکر و حیله . (فرهنگ جها... ریو ریو. [ وْ ] (اِخ ) نام پسر کاوس . (ناظم الاطباء). نام پسر کیکاوس که داماد طوس بود و بر دست فرودبن سیاوش کشته شد. (برهان ) (آنندراج ) (از فره... ریو خوردن ریو خوردن . [ وْ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) فریب خوردن .(از مجموعه ٔ مترادفات ص 264) (آنندراج ) : نخورده ز مردانگی ریو نفس شده کشته در دست ا... شارل پی یر آنری ریو شارل پیر آنری ریو (به فرانسه: Charles Pierre Henri Rieu)(زادهٔ ۸ ژوئن ۱۸۲۰ - مرگ ۱۹ مارس ۱۹۰۲) خاورشناس سوئیسی . زندگینامه وی در ژنو زادهٔ شد. در دانش... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود