ریوند
نویسه گردانی:
RYWND
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش داورزن شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ریوند. [ ری وَ ] (اِ) راوند و آن اقسامی دارد: ریوند چینی و ریوند فارسی و ریوند سوریانی وریوند زنگی . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ). داروی...
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 108 آبادی و 15394 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ریوند.[ ری وَ ] (اِخ ) نام کوهی بوده در شمال غربی سبزوارکه پشت ویشتاسپان نیز می خوانده اند و گشتاسب پس از گرویدن به دین زرتشت آتشکده ٔ ...
در کتب طب سنتی با نامهای « ریوند » ، « ریوند چینی » یا « ریوند تاتار » نامبرده می شود . ساقه زیرزمینی گیاهی است از تیره هفت بند Polygonaceae جنس Rheum...
ریوَنْد (به اوستایی: رِئِوِنْت) به معنای جلال و شکوه نام شهر نیشابور یا شهری در نزدیکی نیشابور پیش از ساسانیان بوده است که علت شهرت آن آتشکده آذربرزین...
ریوند چینی . [ ری وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ ریوند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریوند شود.