اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ز بس

نویسه گردانی: Z BS
ز بس . [ زِ ب َ ] (حرف اضافه + اسم ) (از:«ز» مخفف از + اسم ) از کثرت . از انبوه :
ز بس ناله ٔ نای و بانگ سرود
همی داد دل جام می را درود.

فردوسی .


بیاراست بزمی چو خرم بهار
ز بس شادمانی گو نامدار.

فردوسی .


ز بس ناله ٔ بوق وهندی درای
همه مرد را دل برآمد ز جای .

فردوسی .


و رجوع به ازبس و بس شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
ضبس . [ ض َ ] (ع مص ) سخت گرفتن غریم را بتقاضا و ستهیدن بر آن . (منتهی الارب ). || (ص ) سخت . (مهذب الاسماء).
ضبس . [ ض ِ ] (ع اِ) هو ضِبْس ُ شَرّ؛ او صاحب شرّ و بدی است . (منتهی الارب ).
ضبس . [ ض َ ب ِ ] (ع ص ) پلید. دشوارخوی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || گربز پرکار. (منتهی الارب ). زیرک . || (اِ) بلا. (منتهی الارب ).
ضبس . [ ض َ ب َ ] (ع مص ) پلید و درشت خوی شدن نَفْس کسی . (منتهی الارب ). دشوارخو و پلید شدن . (منتخب اللغات ).
ضبث . [ ض َ] (ع مص ) سخت به پنجه گرفتن چیزی را. سخت گرفتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). بکف و پنجه گرفتن چیزی . (منتخب اللغات ). به پنجه گرفت...
ضبث . [ ض َ ب ِ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.