زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) پدرعبداﷲ و جد زبیربن عبداﷲ، و این عبداﷲ همان است که چون عبداﷲبن زبیر
۞ او را محروم ساخت ، گفت : «لعن اﷲ ناقة حملتنی الیک ». و ابن الزبیر در پاسخ او گفت : «ان و راکبها». (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). رجوع به زبیر... بن عبداﷲ شود.