اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبیر

نویسه گردانی: ZBYR
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان . تابعی بود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). درباره ٔ نام زبیربن عبدالرحمان اختلاف است ، برخی آن را با فتح «ز». و هموزن نام جدش زبیربن باطی و دیگران با ضم «ز» ضبط کرده اند. بخاری بی تردید ضبط دوم را برگزیده و من خود آنرا در تاریخ بخاری دیدم که با قلم نوشته شده بود: استاد ما از علامه ٔ روزگار حفیدبن مرزوق نقل کند که یهودیان زبیر را (هر جا عَلَم است ) بفتح «ز» خوانند و دیگر عرب با ضم «ز» ۞. این سخن را ابن التلمسانی نیز نقل کند و شاید دلیلش آن باشد که یهود تلفظ زَبیر را که نام کوه مناجات موسی (ع ) است ، ترجیح دهند و از آن تبرک جویند. بخاری گوید مسوربن رفاعه از زبیربن عبدالرحمان نقل حدیث کند. (از تاج العروس ). و ابن ابی حاتم رازی آرد: زبیربن عبدالرحمان بن زبیر از راویان حدیث بود. وی از پدرش روایت دارد و مسعودبن رفاعه ٔ قرظی و فرزندش عبدالرحمان زبیر از او نقل حدیث کنند. (الجرح و التعدیل ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن بکار. از احفاد زبیربن عوام از علماء و نویسندگان انساب و اخبار عرب بود. در مدینه بسال 172 هَ . ق . متولد گردید. عهد...
زبیر. [زُ ب َ ] (اِخ ) ابن بکار. طبیبی که ابن بیطار از او نقل آرد، ازجمله در کلمه ٔ «بهش ». (یادداشت مؤلف ).
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن بلال . از محدثانست . رجوع به طبری چ دخویه قسمت 3 ص 182 شود.
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن جناده ٔ بحری ، مکنی به ابوعبداﷲ. از راویان و مشایخ غیرمشهور حدیث بود. وی از مردم کوفه بود و از عطاء و ابن بریده ...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن حارث . ازراویان بود. رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 7 و 265 شود.
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن حارثة. از نیاکان انصار بود. رجوع به العقد الفرید چ محمد سعید عریان ج 3 ص 331 شود.
زبیر. ۞ [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن حبیش . از عرب عربا بود و صدوبیست سال عمر یافت . (تاریخ گزیده چ گراوری ص 247).
زبیر. [زُ ب َ ] (اِخ ) ابن حزیمه ٔ خثعمی . از راویان حدیث بود و از پدرش روایت دارد. محمدبن قیس اسدی و ولیدبن عبدالرحمان بن عمروبن مسافا از ...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن خبیب بن ۞ ثابت بن عبداﷲبن زبیر. از راویان حدیث بود، و از عاصم بن عبیداﷲ و هشام بن عروة روایت دارد و یعقوب بن ...
زبیر. [ زُ ب َ ] (اِخ ) ابن خربود. از راویان بود و ازدی وی را مجهول الحال خوانده است . عثمان غطفانی از او روایت دارد. (از لسان المیزان ).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.