اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زشت خویی

نویسه گردانی: ZŠT ḴWYY
زشت خویی .[ زِ ] (حامص مرکب ) بدخویی . کج خلقی . (ناظم الاطباء).عمل زشت خوی : معاسرة؛ زشت خویی کردن . (منتهی الارب ).
تو از زشت خویی نگفتی ورا.
بر آتش زدی جان و دیده مرا.

فردوسی .


که سگ با همه زشت خویی ۞ چو مرد
مر او را به دوزخ نخواهندبرد.

سعدی (بوستان ).


اگر ۞ زشت خویی بود در سرشت
نبیند ز طاووس جز پای زشت .

سعدی (بوستان ).


تندی و بدی و زشت خویی
چندانکه همی کنی نکویی .

سعدی .


رجوع به زشت خو و دیگر ترکیبهای آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.