اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زفیر

نویسه گردانی: ZFYR
زفیر.[ زِ ] (اِخ ) ۞ در میتولژی یونان نام باد مغرب است که بعداً معادل باد ملایم و مطبوع بکار رفته است . (از لاروس ). در اساطیر یونان مظهر باد مغرب و پدر کسانتوس و بالیوس ، اسبهای جاودانی اخیلس که اولی سخن گفتن میدانست و مرگ اخیلس را از پیش خبر داده بود. زفوروس . (دایرة المعارف فارسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
زفیر. [ زَ ] (ع مص ) ۞ زفیر. دراز کشیدن دم را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). داخل کردن نفس است و شهیق خارج کردن آن . (از اقرب الموارد). ...
ضفیر. [ ض َ ] (اِخ ) کوهی است در شام . (معجم البلدان ).
ضفیر. [ ض َ ] (ع اِ) هر دسته موی بافته جداگانه . || ضفیر البحر؛ کرانه ٔ دریا. (منتهی الارب ). ضفة البحر.
ظفیر. [ ظَ ] (ع ص ) مردی که به هرچه اراده کند دریابد. || نامی از نامهای مردان عَرَب .
ظفیر. [ ظِف ْ فی ] (ع ص ) ظَفیر.
ظفیر. [ ظَ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.