زمرد
نویسه گردانی:
ZMRD
زمرد. [ ] (اِخ ) نام مادر الناصر لدین اﷲ احمد که زنی ترک و ام ولد بوده . رجوع به تاریخ الخلفاء ص 297 شود.
واژه های همانند
۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (معرب ، اِ) ۞ معرب «سماراگدوس » ۞ یونانی .محمدمعین آرد: یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سبز و آن هرچه بزرگتر باشد گرانبها...
تازی شده اسماراگدوس یونانی که خود وام واژه ای از زیانی آرامی است
زُمُرُّد گونهای بریل و از سنگهای گرانبها است. این سنگ که از سیلیکات آلومینیوم و بریلیوم تشکیل شده در سنگهای پگماتیت یافت میشود.[۲]
واژهٔ زمرد ع...
لوح زمرد نام لوحی است که در تورات و بسیاری از افسانههای ملل از آن سخن به میان آمدهاست. طبق افسانهها ثث (Thoth) خدای آتلانتیس باستان دانش و علوم عال...
گرد زمرد. [ گ َ دِ زُ م ُرْ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از سبزه ٔ نورسته . || خط نودمیده ٔ خوبان . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
خاک زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (اِ مرکب ) خرده ٔ زمرد. ریزه ٔ زمرد.
خرده زمرد. [ خ ُ دَ / دِ زُ م ُرْ رُ ] (اِ مرکب )قطعات کوچک زمرد پس از تراش . خاک زمرد. خاکه زمرد.
خاکه زمرد. [ ک َ / ک ِ زُ م ُرْ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ زمرد. ذرات زمرد که از تراش قطعات زمرد بدست می آید.