زند
نویسه گردانی:
ZND
زند. [ زَ ن َ ](ع اِ) خرقه ای که در کس ناقه نهند تا بر بچه ٔ غیرمهربان گردد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
زند خواندن . [ زَ خوا / خا دَ ] (مص مرکب ) قرائت کتاب زند. رجوع به زند شود. || نغمه سرایی : هم رودزنان به زخمه راندن هم فاختگان به زند ...
عالیجاه توشمال کریم خان زند رئیس العشایر ایل زند و اولین پادشاه و بنیانگذار سلسلۀ زندیه بود. القاب کریم خان زند پیش از سلطنت: عالیجاه توشمال کریم خان...
زکی خان زند. [ زَ ن ِ زَ ](اِخ ) از سرداران مشهور زندیه و پسر بوداق خان و پسرعم کریمخان و همچنین برادر مادری وی و در دوران حکومت کریمخان ا...
زند بهمن یشت . [ زَ دِ ب َ م َ ی َ ] (اِخ ) یکی از کتب پهلوی است که مأخذ آن بسیار قدیم است و قدمت آن را تا به عهد انوشیروان یا اندکی پس ...
جعفرخان زند. [ ج َ ف َ ن ِ زَ ] (اِخ ) هفتمین تن از امرای زندیه و برادرزاده ٔ کریمخان زند و پسر صادق خان زند است . (1199- 1203 هَ . ق .)
صادق خان زند. [ دِ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی برادر کوچک کریم خان است و همواره اطاعت او میکرد. کریم خان وی را با سی هزار سوار و پیاده مأمور فتح بص...
لُطفعَلی خان زند
دوران واپسین فرمانروای زند
تاجگذاری ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی
۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری)
زادروز ۱۱۴۸ خورشیدی
زادگاه شیراز
مرگ ۱۱۷۳ خورشیدی...
علیمرادخان زند. [ ع َ م ُ ن ِ زَ ] (اِخ ) سومین تن از سلاطین زندیان به شمار میرفت وی که خواهرزاده ٔ کریم خان زند بود دو بار به سلطنت رسید....
خدامرادخان زند. [ خ ُ م ُ ن ِ زَ ] (اِخ ) وی یکی از سرداران کریمخان زند است و بزمان او شجاعتهای بسیار کرد و در استقرار حکومت کریمخان بسی شم...
انور زند شیرازی . [ اَ وَ زَ دِ ] (اِخ ) مؤلف مجمع الفصحاء نویسد: اسمش محمد ابراهیم خان فرزند کهتر محمدکریم خان زند مشهور به وکیل است که سی ...