لطفعلی خان زند
نویسه گردانی:
LṬFʽLY ḴAN ZND
لُطفعَلی خان زند
دوران واپسین فرمانروای زند
تاجگذاری ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی
۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری)
زادروز ۱۱۴۸ خورشیدی
زادگاه شیراز
مرگ ۱۱۷۳ خورشیدی
محل مرگ تهران
آرامگاه امامزاده زید در بازار قدیمی تهران
پیش از آغامحمدخان قاجار
پس از صیدمرادخان زند
دودمان زند
پدر جعفرخان زند
دین مسلمان (شیعه)
لُطفعَلی خان زند (۱۱۴۸-۱۱۷۳ خورشیدی) واپسین فرمانروای زند بود که میان سالهای ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی (۱۲۰۳ تا ۱۲۰۹ قمری) بر سر پادشاهی با هماورد نیرومندش آغا محمدخان قاجار به نبرد پرداخت و سرانجام از او شکست خورد و با مرگ او پرونده دودمان زند نیز بسته شد. طایفه زند یکی از طوایف قوم لک میباشد.
وی پسر جعفرخان زند و نوه صادق خان زند برادر بنیانگذار فرمانروایی زندیان؛ کریمخان زند وکیل الرعایا بود. وی دارای ویژگیهای برجسته بسیاری چون خوشسیمایی، دلاوری، نیرومندی و هوش سرشار بود. وی از ادب و شعر هم بیبهره نبود.
شعر زیر را که در تاریخ ایران بسیار نامور میباشد وی درباره شکستهایش از آغا محمدخان قاجار سرودهاست:
یا رب ستدی مملکت از همچو منی دادی به مخنثی، نه مردی نه زنی
از گردش روزگار معلومم شد پیش تو چه دفزنی چه شمشیرزنی
محتویات [نهفتن]
۱ معرفی لطفعلی خان زند
۲ خدمات لطفعلی خان زند در راه سازندگی
۲.۱ جاده سوشه
۲.۲ تنگاب
۲.۳ ترمیم حافظیه و زندیه
۳ لطفعلی خان در برابر خان قاجار
۴ مرگ
۵ رفتار آقامحمدخان با بازماندگان واپسین شاه زند
۶ لطفعلی خان در فرهنگ توده
۷ غران
۷.۱ لطفعلی خان و میرزا مهدی لشکرنویس
۷.۲ حاج ابراهیم کلانتر
۸ تبارنامه
۹ جُستارهای وابسته
۱۰ برای مطالعه
۱۱ منابع
۱۲ پیوند به بیرون
معرفی لطفعلی خان زند [ویرایش]
لطفعلی خان زندگانی پر افتخاری داشت. در سراسر زندگی او سادگی میابیم لطفعلی خان زند در سال ۱۱۴۸ خورشیدی در شیراز متولد شد. لطفعلی خان چهره زیبایی داشت و ورد زبان عام وخاص شده بود. لطفعلی خان علاوه بر زیبایی بسیار پر قدرت و راستگو درستکار دلیر و شجاع بود وی پسر جعفر بن زند و نوه صادق خان زند برادر بنیان گذار زندیه میباشد. وی از ادب شعر هم بی بهره نبود. او در سوارکاری, شمشیر زنی و در سایر فنون بی مثل بود. نمی توان مهربانی او را از یاد برد همیشه به مردم لبخند می زد و حتی وقتی حاج ابراهیم کلانتر به او خیانت کرد خشمگین نشد.
به همین دلیل او را بهترین شمشیر زن روزگار شرق می نامند. او به همه احترام می گذاشت و در عوض هم از همه احترام میدید و مردم به او عشق می ورزیدند.
لطفعلی خان زند بسیار خدا دوست بود و هنگامی که که آغا محمدخان قاجار به او گفت بر او سجده کند به او گفت : من تنها به خدا سجده می کنم. او برای هر کاری به خدا روی می آورد.
خدمات لطفعلی خان زند در راه سازندگی [ویرایش]
جاده سوشه [ویرایش]
این جاده بین شیراز و سوشه شیراز و بندر عباس و بندر عباس شیاز و بندر لنگه احداث شد که در آن موقع بهترین معماری بود اما به دلیل حمله آغا محمد خان طرح نیمه کاره ماند بی شک این راه بهترین کار برای رونق جنوب ایران بود.
تنگاب [ویرایش]
سد تنگاب که در دوره ساسانیان درست و موجب تخزیب شده بود که این آب ها از دل کوه فیروزآباد به خلیج فارس ریخته می شد.
ترمیم حافظیه و زندیه [ویرایش]
ساخت خود آرامگاه حافظ و سعدی که در حال حاضر شما نمای معماری آن را در این زمان می بینید که معماری حافظه و سعدیه در ذهن هر ایرانی و جهانی است.
لطفعلی خان در برابر خان قاجار [ویرایش]
وی را در حالیکه در نبرد با دشمنان زخمهای سختی را بر بازو و پیشانی برداشته بود به کرمان نزد خان قاجار بردند. او که خون بسیاری را از دست داده بود با همان حال نزار در برابر آقامحمد خان ایستاد و بدو سلام ندادو بدو تعظیم نکرد. آقامحمد خان نیز دستور داد که اصطبلبانانش وی را مورد تجاوز جنسی قرار دهند. فردای آن روز وی را باز به پیش خان قاجار آوردند در حالیکه دیگر هوشی در تن نداشت و آب هم بدو نداده بودند و وی را بر روی زمین میکشیدند.به گزارش تاریخنویسان خان قاجار با نیشخند بدو گفت که: «هان لطفعلی خان! هنوز هم غرور داری؟» واپسین شاه زند که دیگر توان سخن گفتند نداشت تنها سرش را بالا برد و با پلنگ دیدگان بدو نگریستو گفت: «من از تو نمیترسم ای اخته فرومایه». این ایستادگی خان قاجار را به خشم آورد و دستور نابینا کردن او را داد. برخی نیز نوشتهاند که او با دستهای خود چشمهای وی را از کاسه بیرون کشید که دور از واقعیت میباشد.
مرگ [ویرایش]
لطفعلی خان را آقامحمدخان به تهران برد و پس از چندی دستور کشتنش را داد. مرگ وی را به روش خفه کردن نوشتهاند. پیکرش را در امامزاده زید در بازار قدیمی تهران به خاک سپردند.
رفتار آقامحمدخان با بازماندگان واپسین شاه زند [ویرایش]
هنگامی که لطفعلی خان از فارس دور شد آقامحمد خان در ذیحجه ۱۲۰۸ در شیراز بر تخت پادشاهی زندیان نشست و نخستین دستوری که داد ویران کردن برج و باروی شیراز بود که یادگار کریم خان بود.فتحعلیخان صبا شاعر دوره زندیان و قاجار در اندوه ویران کردن این باروی شکوهمند چنین سرود:
گردون به زمانه خاک غم ریخت، دریغ با شهد طرب زهر غم آمیخت، دریغ
از کینهٔ دور فلک جورسرشت شیرازهٔ شیراز ز هم ریخت، دریغ
دستور دیگرش بیرون کشیدن استخوانهای کریم خان زند، بنیادگذار پادشاهی زندیان از آرامگاهش بود، وی استخوانهای نخستین زند را به تهران برد و دستور داد که در زیر پلههای کاخش جایی که همیشه از آن گذر میکرد خاک کنند تا همیشه بر آن پای نهد.این استخوانها تا پادشاهی رضاشاه پهلوی در همانجا ماند تا در زمان پادشاهی او استخوانها را با احترام بسیار از خاک بیرون آوردند و در جایی دیگر به خاک سپردند. که به خلوت کریمخانی معروف است.
سپس دستور بازداشت و زورگیری داراییهای زندیان و وابستگان آنها را داد و آنگاه شاهزادگان و شاهدختان زندی را با خواری بسیار یکجا گرد آورده و به سوی استرآباد کوچاند. چنین مینماید که سرنوشت شومی بر آنها رفتهاست، از سرنوشت شاهدخت همسر لطفعلی خان زتدو پسران شهریار زند فتحالله خان و خسرومیرزا به دلیل سانسور دستگاه قاجار آگاهی درستی نداریم. آقامحمد خان همچنین مردم کرمان را نیز به گناه یاری دادن به لطفعلی خان جزای سختی داد، به فرمان او تمامی مردان کور و به نوامیس تجاوز و اموال غارت گردید.
لطفعلی خان در فرهنگ توده [ویرایش]
از آنجا که لطفعلی خان دارای ویژگیهای همهپسندی چون زیبایی، دلاوری، تسلیم ناپذیری و ایستادگی بیش از اندازه داشت و با دغاکاریها و بداقبالی و ناکامی و سرانجام شکنجه ددمنشانه و مرگ رودر رو شده بود در نزد مردم به شخصیتی افسانهای همچون چهرههای شاهنامهای تبدیل شدهاست. برای او تصنیفهایی سروده شدهاست که در دل مردم زنده مانده و جهانگردان نیز حتی از آنها یاد کردهاند. بخشی از یکی از این تصنیفها را که در میان کرمانیان ساخته شده و مردم سالها آن را میخواندند در زیر میآید:
هر دم صدای نی میاد آواز پی در پی میاد
لطفعلی خانَم کی میاد؟ روح و روانم کی میاد؟
امروزه نام لطفعلی خان در برخی شهرها بر خیابانهایی نهاده شدهاست، به ویژه در شیراز خیابانی به نام او نامگذاری شدهاست.
غران [ویرایش]
غران نام اسب نامدار لطفعلی خان بود(بعلت رنگ سیاه اسب). نژاداین اسب نامشخص است که بارها جان ارباب خود را در نبردهای گوناگون رهانیده بود. این اسب تند و تیز سیاه رنگ بود و بر پیشانیش لکهای سپید به مانند یک ستاره داشت. گریز لطفعلی خان از میان سپاه قاجارها در رویداد تاختن بر کرمان تنها با یاری غران شدنی گردید و چنانکه پیشتر گفته شد او فاصله میان کرمان تا بم را در بیست و چهار ساعت پیمود. سرانجام هنگامی که در بم لطفعلی خان بر اسبش نشست تا از مهلکه بگریزد دشمنان پاهای پشت این اسب را بریدند، حیوان به زانو میافتد ولی سوارش که از سرنوشتش آگاه نبود او را هی کرد، اسب روی پای بریدهاش میایستد ولی از درد تاب نمیآورد و به زمین میافتد. دیدن صحنه قطع شدن پاهای غران شاه جوان را متاثر کرد.
لطفعلی خان و میرزا مهدی لشکرنویس [ویرایش]
آن مرد میرزا مهدی لشکر نویس نام داشت. وی پیش از لطفعلی خان در دستگاه پدرش جعفرخان کار میکرد که به دلیل جرمی جعفرخان دستور بریدن گوشهای او را داده بود. وی نیز هنگامی که جعفر خان ترور شد گوشهای سر بیجان ارباب پیشین خویش را برید. پس از پیروزی آغازین لطفعلی خان بر کشندگان پدر میرزا مهدی بریدن گوش را انکار کرد و حاج ابراهیم نیز برای بخشش او پادرمیانی کرد، لطفعلی خان نیز وی را بخشید و حتی برای وی پیشهای و خلعتی هم در نظر گرفت. ولی در روزی که قرار بود خلعت را به او بدهد به آتشبیاری مادرش میرزا مهدی را زندهزنده در آتش انداخت و زیر قول خود زد و حاجی را نیز از خود رنجاند.
حاج ابراهیم کلانتر [ویرایش]
بزرگترین لغزش لطفعلی خان اعتمادش به حاجی ابراهیم بود. این مرد به شاه جوان خیانت کرد و دروازه شیراز را به روی او بست و خانواده و زن و بچه و داراییهای وی را دودستی به خان قاجار سپرد. حاج ابراهیم دارای نفوذ بسیار بود و خویشانش در جاهای گوناگون ایران از تهران تا اصفهان بر سر کارهای مهم بودند. وی از آغاز کار به نامهنگاری با قاجارها پرداخته بود و داستان میرزامهدی نیز وی را رنجاند و یکسره به دشمن زندیان پیوست.
تبارنامه [ویرایش]
بداقخان
آغابیگم
ایناقخان
خدامرادخان
امراللهخان
آغابیگم
اسکندرخان
زکیخان
فرمانروائی ۱۱۵۸ خورشیدی
کریمخان
فرمانروائی ۱۱۲۹ تا ۱۱۵۸ خورشیدی
صادقخان
فرمانروائی ۱۱۵۸ تا ۱۱۶۰ خورشیدی
صیدمرادخان
فرمانروائی ۱۱۶۷ تا ۱۱۶۸ خورشیدی
علیمرادخان
فرمانروائی ۱۱۶۱ تا ۱۱۶۴ خورشیدی
ابوالفتحخان
فرمانروائی ۱۱۵۸ خورشیدی
محمدعلیخان
جعفرخان
فرمانروائی ۱۱۶۴ تا ۱۱۶۷ خورشیدی
عبداللهخان
شیخویسخان
لطفعلیخان
فرمانروائی ۱۱۶۸ تا ۱۱۷۳ خورشیدی
جُستارهای وابسته [ویرایش]
لک
لکی
لطفعلیخان زند (بازی)
برای مطالعه [ویرایش]
ژان گور؛ خواجه تاجدار
پناهی سمنانی؛ لطفعلی خان زند، از شاهی تا تباهی
پناهی سمنانی؛ آقامحمد خان قاجار، چهره حیلهگر تاریخ
آخرین روزهای لطفعلی خان زند
آخرین سلطان شمشیر زن
دلاور زند
فارس نامه ناصری
خواجهٔ مخوف
تاریخ گیتی گشا
شکوفه خونین شیراز
منابع [ویرایش]
پناهی سمنانی؛ آقامحمد خان قاجار، چهره حیلهگر تاریخ
پناهی سمنانی؛ لطفعلی خان زند، از شاهی تا تباهی
ژان گور؛ خواجه تاجدار
ریچارد فرای، مقاله زندیه در ایران
پیوند به بیرون [ویرایش]
سایت لطف علی خان زند
کلوب لطف علی خان زند
بازی کامپیوتری لطف علی خان زند
بزرگترین و دلاورترین شمشیر زن شرق در کنج غربت
[نهفتن]
ن • ب • و
پادشاهان ایران از صفویه تا پهلوی
صفویه (۱۱۰۱–۸۸۰)
شاه اسماعیل یکم • شاه تهماسب یکم • شاه اسماعیل دوم • شاه محمد خدابنده • شاه عباس یکم • شاه صفی • شاه عباس دوم • شاه سلیمان • شاه سلطان حسین
افشاریه (۱۱۷۳–۱۱۱۴)
نادرشاه • عادلشاه • ابراهیمشاه • شاهرخمیرزا
زندیه (۱۱۷۳–۱۱۲۹)
کریمخان زند • زکیخان زند • ابوالفتحخان زند • صادقخان زند • علیمرادخان زند • جعفرخان زند • صیدمرادخان زند • لطفعلیخان زند
قاجاریه (۱۳۰۴–۱۱۷۴)
آغامحمدخان قاجار • فتحعلیشاه قاجار • محمدشاه • ناصرالدینشاه قاجار • مظفرالدینشاه • محمدعلیشاه • احمدشاه قاجار
پهلوی (۱۳۵۷–۱۳۰۴)
رضاشاه • محمدرضاشاه
ردههای صفحه: درگذشتگان ۱۷۹۴ (میلادی)شاهان زنداهالی ملایرنابینایانسیاستمداران کشتهشدهمدفونان در تهران
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.