گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زور نویسه گردانی: ZWR زور. (اِخ ) ۞ بتی در بلاد داور از دیار سند که از زر مرصع به جواهر بوده است ۞ . (از معجم البلدان ). || بتی بوده است عرب را. رجوع به بت و زون شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی ضور ضور. (ع اِ) ابر سیاه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضور ضور. [ ض َ ](ع اِ) گرسنگی سخت . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). ضور ضور. [ ض َ ](اِخ ) بنوضور؛ قبیله ای است از عرب . (منتهی الارب ). ضور ضور. [ ض َ ] (اِخ ) پدر یحیی .صیاد ضبی . مثل است در سختی و صلابت . (منتهی الارب ). ضور ضور. [ ض َ ] (ع مص ) گزند رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ). گزند کردن . (تاج المصادر) (زوزنی ) (دهار). لغتی است در ضَیْر بمعنی گزند رسانیدن بکس... ظؤر ظؤر. [ ظَ ئو ] (ع ص ) ناقة ظؤر؛ ناقه ٔ مهربان بر بچه ٔ غیر. ناقه ای که بر آن پوست پرکاه کنند تا مهربانی کند. ج ، اَظْاَّر. (مهذب الاسماء). تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود