اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زین

نویسه گردانی: ZYN
زین . (اِخ ) حاکم یمن و یکی از اسواران کسرای اول . او جانشین وهریز بود، ولی پس از مرگ کسری (579 م .) هرمزچهارم او را معزول کرد و بجایش مزوران نامی را تعیین نمود. (از ایران در زمان ساسانیان ص 392 و 397).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
زین کوده . [ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) قرپوس زین اسب را گویند و آن بلندی پیش زین باشد. (برهان ). قاش زین و قرپوس زین و بلندی پیش زین . (ناظم ...
قاش زین . [ ش ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حنای زین . (آنندراج ). ملاطغرا در هجو پولچی گوید : از اسب برنگ سایه افتد به زمین چون صورت اگر بقاش...
زین کوهه . [ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) زین کوده است که قرپوس و بلندی پیش زین باشد. (برهان ). بلندی پیش زین را گویند. (جهانگیری ). زین کوده و ق...
زین بیله . [ زیم ْ ل َ / ل ِ ] (اِ) زن بیله . زنفلیجه . زنفیلجه . زنفالجة. زین فاله . رجوع به المعرب جوالیقی ص 170 و زنفالجة و زنبیل در همین لغ...
زین جناب . [ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سردرود است که در بخش اسکوی شهرستان تبریز واقع است و 128 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
بال زین . [ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بازوی زین را گویند. (آنندراج ). اطراف و دامنه های زین . (ناظم الاطباء). دامنه ٔ زین که به بال شبی...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشتابی است که در بخش بوئین شهرستان قزوین واقع است و 506 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودقات است که در بخش مرکزی شهرستان مرند واقع است و 207 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان تکاب است که در بخش بجستان شهرستان گناباد واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
زین آباد. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان عربخانه است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 183 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۰ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.