اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سا

نویسه گردانی: SA
سا. (پسوند) ادات تشبیه است در آخر کلمات . مخفف آسا: شبه ، نظیر، مانند، مثل ، چون ، گون ، گونه ، آسا، وار، شبیه ، شکل ، صفت . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) :
در بدی و گدی توئی منحوس ۞
ساستا سا وساسیا آسا.

فرالاوی .


باری ز سنگ ، چشمه ٔ آب آورد برون
باری ز آب چشمه کند سنگ ذره سا ۞ .

سعدی .


آب آذرسا، آب آتش مانند. و نیز رجوع به آسا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ادویه سا.[ اَدْ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) آلتی که در دواخانه ها وغیره داروها را بدان سایند. ادویه کوب . || (نف مرکب ) آن کس که داروها را سحق کن...
غالیه سا. [ ی َ / ی ِ ] (نف مرکب ) غالیه سای . رجوع به همین مدخل شود : مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان راکه باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست ...
آسمان خراش-بنای بلند
آسمان خراش
سنگ صندل سا. [ س َ گ ِ ص َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که صندل بر روی آن سایند. (آنندراج ) : پیش از این روی دو عالم در دل ویرانه ب...
صا. (اِخ ) شهری است به مصر منسوب به صابن مصربن بیصربن حام بن نوح . (از معجم البلدان ).
ثا. (پسوند) این صورت در بعض اسماء امکنه چون مزید مؤخری آمده است و ظاهراً در یکی از زبانهای مجاور ایران معنی ناحیت یا زمین یا قریه یا ش...
سع. [ س ُع ع ] (ع اِ) گندم دیوانه یا گندم ردی . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ثاء. (ع اِ) نام حرف «ث ». || کثیر از هر چیزی . || آنکه زندگانی کند از هر چیز. و تصغیر آن ثُییَّه است .
ثع. [ ث َع ع ] (ع مص ) قی کردن .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۴ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.