اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سارق

نویسه گردانی: SARQ
سارق . [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باشتن بخش داورزن شهرستان سبزوار، واقع در 82 هزارگزی شمال خاوری داور زن و 15 هزارگزی شمال راه شوسه ٔ عمومی مشهد. کوهستانی ، و هوای آن معتدل ، آب آن رودخانه ، و محصول آن غلات ومیوه است ، 244 تن سکنه دارد که به زراعت اشتغال دارند. از صنایع دستی محلی کرباس بافی در آن معمول است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
سارق عمراویرات . [ ] (اِخ ) از امرای قرن هشتم و از هواخواهان سلطان احمد جلایری است . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 17 شود.
سارق محمدترکمان . [ ؟ م ُ ح َم ْ م َ دِ ت ُ ک َ ] (اِخ ) از امرای قرن هشتم است و هنگام یورش تیمور در اوایل ماه رمضان 795 با حشم خود در دشت ...
سارغ . [ رَ ] (ترکی ، اِ) در ترکی نام گلی است زردرنگ . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
سارغ . [ رَ / رِ ] (اِ) چادرشب . سفره . بقچه . (فرهنگ گیلکی ) (فرهنگ لارستانی ). رجوع به سارخ ، سارغ ، سارق ، ساروغ ، ساروق شود.
سارغ . [ رِ ] (ع ص ) خورنده ٔ خوشه ٔ انگور با بن . (منتهی الارب ). || در بیت زیر ظاهراً بمعنی اعم نوشنده آمده است : گردان برهر نوبری گل سا...
سارغ . (اِخ ) (... شرابدار) بهنگامی که عبدالرزاق پسر بزرگ خواجه احمدحسن میمندی بقلعت نندنه موقوف بود کوتوالی آن قلعه را داشت و چون با ع...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.