گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ساز نویسه گردانی: SAZ ساز. (اِخ ) ۞ تلفظ آلمانی : زاتز ۞ ، چکوسلواکی (ژاتتز) از شهرهای چکوسلواکی است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی ارغنون ساز ارغنون ساز. [ اَ غ َ ] (نف مرکب )صانع ارغنون . آنکه ارغنون سازد. || ارغنون نوازنده . آنکه ارغنون نوازد. ارغنون زن : ارغنون ساز فلک رهزن اهل ... دوچرخه ساز دوچرخه ساز. [ دُ چ َ خ َ / خ ِ ] (نف مرکب ) دوچرخه چی . که به ساختن دوچرخه اشتغال داشته باشد. که تعمیر و فروش دوچرخه پیشه دارد. سرنوشت ساز تصمیم گر، مهم، از اهمیت برخوردار، درخور اهمیت نوشابه ساز نوشابه ساز. [ ب َ / ب ِ ](نف مرکب ) سازنده ٔ نوشابه . آنکه نوشابه تهیه کند. (فرهنگ فارسی معین ). عرق کش . سازنده ٔ مشروبات الکلی . کالباس ساز کالباس ساز.(نف مرکب ) آنکه کالباس تهیه کند. سازنده ٔ کالباس . کالسکه ساز کالسکه ساز. [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) آنکه کالسکه میسازد. (ناظم الاطباء). سازنده ٔ کالسکه . موزائیک ساز موزائیک ساز. [ م ُ ] (نف مرکب ) سازنده ٔ موزائیک . موزائیک کار. رجوع به موزائیک کار شود. یک ونیم ساز یک ونیم ساز. [ ی َ / ی ِ ک ُ ] (اِ مرکب ) صفتی باشد از صفات سازهای ذوی الاوتار. (برهان ) (آنندراج ). صفتی از صفات سازهای تاردار. (ناظم الاطباء).... ساخت و ساز ساخت و ساز. [ ت ُ ] (اِمص مرکب ) آمادگی . کارساختگی . عدت . (منتهی الارب ). ساز و سامان ساز و سامان .[ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و رسم . ساز و آئین . ساز و پیرایه . راه و رسم . رسم و راه : پس برای عمره کردن سوی تنعیم آمده... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ صفحه ۲۰ از ۲۲ ۲۱ ۲۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود