ساقی
نویسه گردانی:
SAQY
ساقی . (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری آستانه ، و 6 هزارگزی راه مالرو عمومی کوهستانی و سردسیر. آبش از قنات ، و محصولش غله و میوه و انگور است ، و 649 تن سکنه دارد که به زراعت میگذرانند. از صنایع دستی محلی قالیبافی در آن معمول است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
واژه های همانند
۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ساقی کم کاسه . [ ی ِ ک َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساقی که پیاله با احتیاط به مستان بدهد. (بهارعجم ) (آنندراج ) : ساقی کم کاسه می ...
ساقی خراسانی . [ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) رجوع به ساقی (حاج محمد زمان ) شود.
ساقی اصفهانی . [ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به ساقی میرزاشاه حسین شود.
ساقی اصفهانی .[ ی ِ اِ ف َ ] (اِخ ) رجوع به ساقی (شاه حسین ) شود.
ساقی روحانیان . [ ی ِ ] (اِخ ) کنایه از آدم صفی (ع ) است . (برهان ) (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 106). || و بعضی گویند کنایه از جبرئیل باش...
ساقی هندوستانی . [ ی ِ هَِ ] (اِخ ) رجوع به ساقی (جزایری ) شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.