۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ساقی . (ع ص ، اِ) آب ده . (مهذب الاسماء) (دهار). آب دهنده . ج ، سُقات . (منتهی الارب ). آنکه سیراب کند. آنکه تشنگی فرونشاند. آبدار : و سیدالشهد...
ساقی . (اِخ ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 36 هزارگزی شمال باختری بیرجند. دره ای هوایش معتدل ، آبش از قنات...
ساقی . (اِخ ) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 12 هزارگزی شمال خاوری آستانه ، و 6 هزارگزی راه مالرو عمومی کوه...
ساقی . (اِخ ) (بالدیرزاده علی ) از شاعران عثمانی در قرن دهم هجری است . (از قاموس الاعلام ترکی ).
ساقی . (اِخ ) (قراجه ...) از امرای سلجوقی در اواخر قرن پنجم بود. رجوع به تاریخ سلاجقه ٔ عماد کاتب ص 123 و کتاب النقض ص 515 شود.
ساقی . (اِخ ) (ملا...) از شاعران اواخر قرن نهم و معاصر امیرعلیشیر نوایی است و سلطان محمد فخری هراتی مترجم مجالس النفائس در فصلی که بعنوان...
ساقی . (اِخ ) (ملک ...بگ ) از امیرزادگان خراسان در قرن نهم بود. امیر علیشیرنوایی ذکراو را در مجلس پنجم تذکره ٔ خود آورده است . وی پسر جعفر بخ...
ساقی .(اِخ ) نام او حاج محمد زمان متخلص به ساقی فرزند کلبعلیخان جلایر کلاتی است که پدرانش در کلات خراسان حکومت داشتند. وی در جوانی به ...
ساقی . (اِخ ) نام او شاه حسین اصفهانی متخلص به ساقی از شاعران قرن دهم هجری است . سام میرزا در تحفه سامی آرد: پدرش میوه فروش بود و در می...