اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سال خرده

نویسه گردانی: SAL ḴRDH
سال خرده . [ خ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کنایه از کهنه و دیرینه (آنندراج ) :
افتادگی ضرور بود سال خرده را
واجب شود نماز چو وقت زوال شد.

محسن تأثیر (از آنندراج ).


رجوع بسالخورده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
خرده سال . [ خ ُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) کم سن . کوچک سال . خردسال .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.