اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبا

نویسه گردانی: SBA
سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام مردی است که ده قبیله از قبایل عرب از ده فرزند او بوجود آمده و چهار نفر بطرف چپ حرکت کردند و پدربزرگ چهار قبیله ٔ لخم ، جذام ، غاملة و غسان بوده اند و شش نفری بسوی راست حرکت کرده اند و جد ازد، کنده ، حمیر، اشعریون ، انمار و مدحج بوده اند. (الانساب سمعانی ص 6).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ...
سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقر...
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ).
سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ).
سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود.
سِبا. سرزمین ملکه بلقیس
کبوتر سپید عشق , نام سرزمینی که بلقیس ملکه آن بود , کنایه از دختری که عزیز و جان و روحِ پدرِ می باشد.
دختری که تمامِ جان و روحِ پدرش می باشد.   در بعضی کتب به معنای کبوترِ سپیدِ عشق ...
سباء. [ س َ ] (ع مص ) (مهموز) خریدن می را جهت باز فروختن . (منتهی الارب ). || شراب خریدن و از جایی بجایی بردن . (اقرب الموارد). || بتازیا...
« قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.