گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سبا نویسه گردانی: SBA سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی سبا سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام شهر بلقیس بنت هدهاد در بلاد یمن و یمنع. (آنندراج ) (منتهی الارب ). نام شهری است که بلقیس پادشاه آن شهر بود. (برهان ... سبا سبا. [ س َ ](اِخ ) لقب یشحب بن یعرب بن قحطان بن هود النبی علیه السلام که نام او عبدالشمس است یا عامر و اکثر قبایل یمن به وی منتهی میشو... سبا سبا. [ س َ ] (اِخ ) نام پدر عبداﷲ که منسوبند به وی سبائیه از غُلاة شیعه که نسبت الوهیت بحضرت علی بن ابی طالب کرم اﷲ وجهه میکنند. (ازاقر... سبا سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است متعلق به بنی سلیم . (معجم البلدان ). سبا سبا.[ س َب ْ با ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ). سبا سبا. [ س َ ](اِخ ) المنصور. رجوع به ابوحمیر سبا المنصور شود. سبا سِبا. سرزمین ملکه بلقیس سبا کبوتر سپید عشق , نام سرزمینی که بلقیس ملکه آن بود , کنایه از دختری که عزیز و جان و روحِ پدرِ می باشد. سبا دختری که تمامِ جان و روحِ پدرش می باشد. در بعضی کتب به معنای کبوترِ سپیدِ عشق ... سباء سباء. [ س َ ] (ع مص ) (مهموز) خریدن می را جهت باز فروختن . (منتهی الارب ). || شراب خریدن و از جایی بجایی بردن . (اقرب الموارد). || بتازیا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۶ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود