گفتگو درباره واژه گزارش تخلف سبا نویسه گردانی: SBA سبا. [ س َب ْ با ] (اِخ ) ۞ آبی است در سرزمین فزاره . (معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه واژه معنی سباء سباء. [ س َب ْ با ] (ع ص ) (مهموز) می فروش . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). سباء سباء. [ س ِ ] (ع مص ) (ناقص یایی ) اسیر گرفتن . (اقرب الموارد). || حمل کردن خمر از شهری بشهری . (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ). || د... سباء سباء. [ س َ ] (ع مص ) مَی خری . (منتهی الارب ). خمر خریدن زبهر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ص 90). || (اِ) سبا (به قصر). چوبی که سیل آن رااز... سباء سباء. [ س ِ ] (ع اِ) می . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سباء سباء. [ س َ ب َءْ ] (اِخ ) نام سوره ٔ سی و چهارم از قرآن ،مکیه و آن پنجاه و چهار آیت است ،پس از احزاب و پیش از ملائکه . و آن را سباء از این... سبا الاصغر سبا الاصغر. [ س َ بَل ْ اَ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از طوایف حمیری . (مجمل التواریخ و القصص ص 154). سبا الاکبر سبا الاکبر. [ س َ بَل ْ اَ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از دو طایفه ٔ حمیری که نسبت ملک الحارث الرایش به او میرسد و میان رایش تا حمیربن سبا الاکبر... کهلان بن سباء کهلان بن سباء. [ ک َ ن ِ ن ِ س َ ب َءْ ] (اِخ ) از اولاد یعرب و جد جاهلی قدیم است . «بنوهمدان » و «ازد» و «طی ٔ»و «مذحج » از نسل او هستند. کهلان ... صبا این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. صبا این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۶ ۳ ۴ ۵ ۶ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود