سبابة
نویسه گردانی:
SBAB
سبابة. [ س َب ْ با ب َ ] (ع اِ) انگشت شهادت . (دهار) (مهذب الاسماء). انگشت دشنام . (زمخشری ). انگشتی که پهلوی ابهامست چه هنگام سب بدان اشارت کنند. (اقرب الموارد). انگشتی که قریب نرانگشت است چون در عربی سَب ّ بمعنی دشنام باشد در ایام جاهلیت در عرب رسم بود که چون کسی را دشنام دادندی بجانب وی به این انگشت اشاره میکردند بهمین جهت این را سبابه گویند. (از غیاث ).
- سبابه گزا ؛ متعجب و حیران . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صبابة. [ ص ُ ب َ ] (ع اِ) باقی آب و شیر در خنور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
صبابة. [ ص َ ب َ ] (ع اِمص ) عشق و شوق یا نرمی دل و رقت شوق یا گرمی و سوزش عشق یا تنگدلی از عشق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(دهار). آرز...