اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

سبک

نویسه گردانی: SBK
سبک . [ س َ ب ُ ] (اِ) نام آهنگی است در موسیقی . رجوع به آهنگ شود. || (ص ) در اصطلاح موسیقی بنوعی از آهنگ گفته میشود که قابل تفهم عامه باشد مثل موسیقی جاز که این موسیقی در مقابل سنگین که عبارت از موسیقی کلاسیک است بکار برده میشود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۳ ثانیه
سبک العبید. [ س ُ کُل ْ ع َ ] (اِخ ) دهی است در مصر. (منتهی الارب ).
سبک الضحاک . [ س ُ کُض ْ ض ُ ] (اِخ ) دهی است بمصر. (منتهی الارب ).
سبک داشتن . [ س َ ب ُ ت َ ] (مص مرکب ) استخفاف . اهانت . استهانت . حقیر شمردن . خوار شمردن . استخفاف . (ترجمان القرآن ): استجهال ؛نادان شمردن و س...
سبک گرفتن . [ س َ ب ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) آسان گرفتن . بی ارزش پنداشتن . بی ارج انگاشتن : اگر کوه فرمانْش گیرد سبک دلش خیره خوانیم و مغز...
سبک شمردن . [ س َ ب ُ ش ِ / ش ُ م َ / م ُ دَ ] (مص مرکب ) خوار شمردن . خفیف شمردن . استخفاف . استهانة. تهاون . (منتهی الارب ).
استعفا دادن، استعفا کردن
سبک ادبی خراسانی سبک و شیوهٔ شاعران خراسان و فرارود بود که از اوایل سدۀ چهارم تا میانه‌های سدۀ ششم هجری کاربرد داشت. نخستین شعرهای زبان فارسی به این س...
سبک گردیدن . [ س َ ب ُ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، خفیف شدن . خوار شدن . خف ّ. تخوّف . زِهَف . طاش . طیش . || آسان گردیدن . سهل شدن : ...
حرف سبک زدن . [ح َ ف ِ س َ ب ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر زبان راندن سخنی که شخصیت گوینده را پائین تر از آنچه هست نشان دهد.
فنون زلالسرایی *** (ظهور سبک زلال ) *** تاریخ پیدایش و تعریف و قوانین قالب شعر زلال تاریخ و محل پیدایش زلال « زلال » به عنوان ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۹ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.